زنیت | |||
و شاید قسمت این است
شاید سهم من از زندگی
بودن است در عین نبودن
بودن با کسی که در قلبم نیست
و بودن با کس دیگری در قلبم
خیانتی که همواره از ان متنفر بودم
و الان واقعا فکر می کنم خدا این رو می خواد........
شاید برای هر کسی که الان اینجا رو وبلاگمه
غیر قابل باور باشه
اما
الان من منتظر یه خواستگار نشستم
کسی که ندیدمش
و نه می خوامش
هرچند که اونچه که ازش شنیدم آدمای بدی نباید باشن
و نمی دونین چه حسرتی وجودم رو گرفته
و چه غمی
چقدر مسخرست...باید مثل یه عروسک بیای و ....
تنها جای شکر قضیه اینه که حداقل تا الان
با همه دعواها و اعصاب خوردی ها
تصمیم رو خودم گرفتم
مامانم قهوه ای و که از هلند گرفتم رو اشتباهی ریخت دور
به شدت عصیانیم
به حدی که بهش گفتم من بیرون نمی یام
عصبانیم
آخه این قهوه رو واسه پویا گرفتم از هلند
وقتی که به خاطر یه حادثه
باید مدام حواسم به پولم می بود
و به نوعی توی مضیقه بودم
قهوه رو برای خوردن با اون گرفته بودم با تمام عشق و وجودم
94298:کل بازدید |
|
15:بازدید امروز |
|
80:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
فرحناز
I LOVE music. It makes me fresh ang afresh, and new and new. I love playing guitar n I love swimming,skating, walking, basketbal,bicycle riding,....n NE thing with speed can be an enthusiast ,in my opinion;)l. I can love more :d ie. purfume can be the smell of life, 4 me;) | |
لوگوی خودم
| |
لوگوی دوستان | |
| |
لینک دوستان | |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
زنیت[20] . | |
بایگانی | |
مقدمه آرشیو 2 دلتنگی های همیشگی خاطره | |
اشتراک | |