زنیت | |||
کاش چشمانت برایم مفهوم
طلایی رنگ آفتاب می شد
کاش تنت گرمای ظهر تابستان
در شبهای برفی و سرد می شد
کاش دستانت تکیه گاهی برای
خستگی هایم بود
کاش حرفهایت برایم گذشت زمان
را بی مفهوم می کرد
کاش گاهی رو به همیشه،...،
در کنارم بودی
نه فقط همواره در ذهنم
کاش .....
نمی توانی بگویی تمامی این
سالها را فراموش کنم
نمی توانی بگویی آن قدر بد
باشم که به لحظه ای فراموشت کنم
...
خسته ام
از هر چه بی کسی و بی
باوری ست
که در من است
از هر چه غرور و خورباختگی
ست
که در تو است
بیدار شو عزیز
وقت رفتن نزدیک است
....
و من اگر تو بخواهی
همیشه همراهتم
فرح
12 جولای 2010
94373:کل بازدید |
|
90:بازدید امروز |
|
80:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
فرحناز
I LOVE music. It makes me fresh ang afresh, and new and new. I love playing guitar n I love swimming,skating, walking, basketbal,bicycle riding,....n NE thing with speed can be an enthusiast ,in my opinion;)l. I can love more :d ie. purfume can be the smell of life, 4 me;) | |
لوگوی خودم
| |
لوگوی دوستان | |
| |
لینک دوستان | |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
زنیت[20] . | |
بایگانی | |
مقدمه آرشیو 2 دلتنگی های همیشگی خاطره | |
اشتراک | |