سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زنیت
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
منفورترین مردم نزد خداوند، فقیر متکبّر وپیر زناکار و دانشمند بد کار است . [امام علی علیه السلام]
نویسنده : فرحناز:: 88/12/27:: 9:32 عصر
و من تنهام
امروز هوا بر خلاق خیلی روزهای دیگه آفتابی بود و خوب
و این بهونه ای شد تا بارونی بودن دل خودم بیشتر احساس کنم
آفتاب برای من معنای واقعی انرژی و نشاطه
دوست دارم همیشه آفتابی باشه
البته ملایم

رفتم کنار دریا غذامو خوردم
با پرنده ها غذا دادم
چند دغه هم دستمو این قوی بد جنس گار گرفت

بدو بدو ساعت 4 اومدم خونه چون قرار بود با برادرم چت کنم
برام وبلاگشو فرستاد
توش تولد عروسمونو تبریک گفته بود
براش شعر گفته بود حتی برای روزهای پیش ترش
از این که یه روز مثلا چه حس بدی داشته توی کارو بعد با همسرش چقدر خوشحال بوده و همسرش رو باعث خوشحالی و آرامشش می دونست
خیلی خوشحالم که اون این حسو داره
خیلی و خیلی و خیلی
و البته همسرش هم وبلاگشو می خونه
وای که می تونم حس کنم چقدر خوشحال می شده وقتی وبلاگو می خونده

ولی از خودم که بخوام بگم کنار دریامو به نوشتن ایمیل برای کسی که دوسش دارم گدروندم
هرلحظه مو با یادشون سپری کردم
اینکه دوست داشتم چه جوری بود
اون چی می گفت
من چی می گفتم
اما

واقعیت اینه که هیچ کسی به یاد من نیست
من هیچ عاشقی ندارم
هر چند که برای همه شاید تعجب آور باشه
کم کم داره 26 سالم می شه
و می ترسم
از خانوادم خحالت می کشم
ای اینکه هیچ پسری منو دوست نداره
پئیا زنگ می زنه
حرف می زنه
اما
واقعیت اینه که حتی تولدممم بهم تبریک نگفت
نه تولد واقعیم ( که فکر کردم شاید تولدم بعد از حادثه رو می خواد بگه که تولدمه)اما الان داره یک ماه از تولد بعد از حادثهم می گذره و اون حتی به روی خودشم نیاورد...
اینجا دیگه منهای خیلی چیزا محدودیت دینیمم به اینکه نتونم یه عشق و عاشق داشته باشم هم به همه تنهایی هام اضافه می شه...
دور و وریهام همه یکی دو نفر و دارن
دیشب یکی از بچه ها به خاطر قرار و مهمونی امروزش با دوست پسرش کلی رفته بود لباس و امتحان آرایشش و نظر خواهی و ...
من کسی رو ندارم که حتی براش آرایش کنم یا نگران باشم که چه جوری به نظر می رسم

معننای واقعی تتهایی رو آدم چه خوب می فهمه وقتی که کاری نداره که ته ماه حقوقی داشت باشه. وقتی همه دورو و ر آدم دنبال کارا و دوست و مجبوب خودشونن و تو تنهایی حتی یه ایمیل مفت و مجانی نداری..وقتی از خدات می خوای که لااقل کارتو برات جور کنه ولی اون دیوارارو رو سرت خراب می کنه و مدام سرتو به دیوارای سنگی می کوبه
وقتی بهت تنهایی هات رو یادآوری می کنه.......
و این جوریه که تا ته دنیای خودم تنهام
نه خدایی
نه عشقی
نه کاری
و کم کم نه پولی....
جالبه  که گوگوش که داره الان برام می خونه می گه نرخ بازار هر چی باشه نرخ بازار کم نمیشه...
فکر می کنم عشق همون چیزیه که اصلا وجود نداره
اینجا آدم نبودن خدا رو حس می کنه
وقتی با خدا حرف می زنم
وقتی باهاش درد دل می کنم
وقتی ازش می خوام
حداقل کارم درست بشه که روزا سرگرمی مثبتی داشته باشم (البته نه اینکه مریض/... شم که روزا سرگرم بدبختی بشم)
ولی هیچ اتفاق مثبتی نمی افته
هیچی و هیچی
نمی دونم چرا باید همش بدبختی بیاد سراغ آدم که بعدش هی بگیم خدا خدا  و اون بخواد جوابی بده...
این چه جور خدا داشتنیه؟؟

نمی دونم
فرح

فرح


نظرات شما ()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

91735:کل بازدید
21:بازدید امروز
7:بازدید دیروز
درباره خودم
زنیت
فرحناز
I LOVE music. It makes me fresh ang afresh, and new and new. I love playing guitar n I love swimming,skating, walking, basketbal,bicycle riding,....n NE thing with speed can be an enthusiast ,in my opinion;)l. I can love more :d ie. purfume can be the smell of life, 4 me;)
لوگوی خودم
زنیت
لوگوی دوستان













لینک دوستان

پر پرواز
دوزخیان زمین

فهرست موضوعی یادداشت ها
زنیت[20] .
بایگانی
مقدمه
آرشیو 2
دلتنگی های همیشگی
خاطره
اشتراک