سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زنیت
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
[دانشمند] هنگامی که از آنچه نمی داند پرسیده شد، ازگفتن «خداوند داناتر است» خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]
نویسنده : فرحناز:: 88/5/24:: 10:37 عصر

امروز رفتم اولین جلسه کلاس آلمانی

شب که حرف از رفتنم از ایران شد..مامان باز دل شکسته گیر داد

آخرش گفت تازه یکی از دوستای دانشگاهتم مامانش زنگ زده واسه خواستگاری و شماره موبایلمم خواسته

زنگ زده بودن خونه قبلیمون و خلاصه مستاجر رفته به صاحبخونه و

صاحبخونه هم شماره جدیدمونو داده بوده

آخه هنوز با هم رابطه داریم...

گفته اسمش فرشاده!! فامیلیشم نگفته گفته همینو بگین خودش می فهمه!!

واقعا نمی دونم کیه

واقعا ...پرسیدم ورودی چند و .. میگه 62 ایه فوقشم گرفته (مدیریت)! ولی لیسانس از هم کلاسیهام بوده!!

دلم خیلی گرفته و شکستست

امیراالمومنین هم به قولش عمل نکرد...

دیشب دلم گرفته بود

به خدا از تنهاییام شکایت کردم

از کمبودن پوبای زندگیم

حالا امروز

به خدا دردمو گفتم

جای درمون...

برای خودم متاسفم

قدرت خدامو بیشتر از اون می دونستم که به حای حل مشکلم ...صورت مسئله رو پاک کنه

گیرم که صورت مسئله رو پاک کرد

قول و حرف امیرالمومنین چی ؟؟؟

خدایا دارم کفر می گم

منو ببخش

ولی کاش می دونستی دوست داشتن یعنی چی و چه جوریه

حسی که خلقش کردی

علیرغم همه شیرینیش...خیلی دردناک می تونه باشه

وقتی که تو کنارم نیستی و مسائلو می خوای به حالت تلافی و انتقامو و بی توجهی حل کنی

منو ببخش خدا که کفر می گم

کاش دیشب بقیه ی حرفامم می شنیدی

مگه نگفتم یا خلاصم کن یا اونی که به امیدش زنده مو زودتر بهم برسون؟؟

خدایا از زندگی خستم

پس من چی؟؟

چند بار باید بمیرم؟؟؟

چند باربمیرم راضی میشی که واسه همیشه خلاصم کنی؟

 

دیشب کلی به خاطرش شعرای حافظو نوشتم

" راح روح که و پروانه کیست....تا در آغوش که می خوابد و همخانه کیست"

یادته

ازت انتظار نداشتم اینجوری جوابمو بدی

می دونم الانم حق انتخاب دارم..می تونم بگم نیان

ولی آخه خدایا تنهاییای من تا کی ادامه داره؟

دیگه خسته شدم

یادته دیشب چی گفتم؟

یا زودتر پویا بیاد

واسه تو که کاری نداره...همونجوری که دکتر ک خواب دید و به من گفت پویا یا پدر و مادرشم ببینن و همه چیز جور بشه(اگه مشکل اینه) تا جایی که یادم میاد کلی از فرزندان امیرالمومنین همینجوری شریکشونو .."مایه آرامشش" شونو پیدا کرده بودن..نه؟

اگه هم نه که باز مشکل حل بشه

یا اینکه زودتر منو زودتر خلاصم کن

خدایا الان دیگه فقط یه چیز می خوام

..

خلاصم کن

خواهش می کنم

فرح

شنبه شب

دیگه یادم نیست امروز چندمه

ولی فکر کنم بیتا می گفت 23 یا شایدم می گفت 24 مرداد

 

 


نظرات شما ()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

92186:کل بازدید
11:بازدید امروز
26:بازدید دیروز
درباره خودم
زنیت
فرحناز
I LOVE music. It makes me fresh ang afresh, and new and new. I love playing guitar n I love swimming,skating, walking, basketbal,bicycle riding,....n NE thing with speed can be an enthusiast ,in my opinion;)l. I can love more :d ie. purfume can be the smell of life, 4 me;)
لوگوی خودم
زنیت
لوگوی دوستان













لینک دوستان

پر پرواز
دوزخیان زمین

فهرست موضوعی یادداشت ها
زنیت[20] .
بایگانی
مقدمه
آرشیو 2
دلتنگی های همیشگی
خاطره
اشتراک